مشروح اخبار

» آشفتگی تاجگردون / برآشفتگی بهرامی

حسن بهرامی خواسته‌ی درست و بجایی دارد؛ اما آشفتگی تاجگردون مانع از فهم موضوع شد. آشفتگی که ریشه در ناتوانی و عجز در تسلط بر روح آزاده‌ی هنرمند دارد.

به قلم یونس هدایت:

حسن بهرامی را نمی توان شناخت؛ چرا که نه از خاطرات جبهه و جنگ میگوید و نه از مدارج بالای علمی و نه از شغل و پست و موقعیت!

و موکدا می گوید که هیچ کدام را ندارم.

سوار پراید می شود و حد فاصل محل سکونت( گچساران) و محل تولد ( شاه بهرام) را می رود و برمی گردد و حاصل این سفر خوراک شب زنده داری اش می شود؛

گاه شعری است گاه طرح داستانی

بجز این با غم نان و عشق سهیلا و آینده ی آرشام و یوتاب

سر می‌کند.

گاه به مادرش پناه می برد، گاه به دوستی که تحمل بالایی داشته باشد و یا گاهی با شخصیتی از یک داستان ساعت ها پرسه می زند.

غلامرضا تاجگردون را هم نمی توان شناخت.

نه مشی سیاسی مشخصی دارد و نه معلوم است چگونه این همه انتصاب و افتخار را بدست آورده است.

هرگز هیچ موضع مشخصی نسبت به هیچ موضوعی نمی‌گیرددو هیچ کجا نسبت به عملکردش پاسخگو نبوده است.

اشاره ی حسن به سمت اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی نبود، اینکه چرا مهمترین متولی فرهنگ در استان با قدرت گرفتن تاجگردون و انتصاب مدیری ناکارمد و ناتوان همه ی انجمن ها را در سراسر استان به تعطیلی کشاند.

آنچه حسن بهرامی را برآشفت این بود که اگر تاجگردون نسبت به ثمرات مهره چینی و استیلای مطلقش پاسخگو نیست و اگر توان مقابله و مواجهه را از همه سلب نموده است، به حریم هنر وارد نشود و دست از سر هنر و هنرمند بردارد و به کاسب کاری های خود بپردازد.

حسن بهرامی خواسته ی درست و بجایی دارد؛ اما آشفتگی تاجگردون مانع از فهم موضوع شد. آشفتگی که ریشه در ناتوانی و عجز در تسلط بر روح آزاده ی هنرمند دارد.

دیالکتیک بهرامی و تاجگردون تکرار دوباره ی تاریخ است که بر زبان حافظ اینگونه جاری شد:

از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی

از ازل تا به ابد فرصت درویشان است

تاریخ انتشار : 29 آذر 1398, 21:19